من آن درویش شبگردم
من آن درویش شبگردم
قلندروار میگردم
شراب تلخ مینوشم
لباس فقر میپوشم
به ظاهر گر چه میخندم
ولی اندر سکوتی تلخ میگریم و ميگريم ،
رنج را آهسته در لبخند پنهان میکنم تا دلش غمگین نگردد
هر کسی با ما نشست!
نظرات شما عزیزان: